تأثير عوامل اجتماعي بر گرايش افراد به اعتياد ، سرقت و روسپيگري (1)
تأثير عوامل اجتماعي بر گرايش افراد به اعتياد ، سرقت و روسپيگري (1)
چکيده
کليد واژه ها : عوامل اجتماعي اعتياد ، سرقت ، روسپيگري
پيش درآمد
انواع آسيب هاي اجتماعي عبارتند از : سرقت ، روسپيگري و انحرافات جنسي ، اعتياد به مواد مخدر ، طلاق يا از هم گسيختگي خانواده و خودکشي . (2)
کوئن (3) نمونه هاي انحراف در فرهنگ ايران را چنين معرفي مي کند : آدمکشي ، تجاوز به عنف ، دزدي ، همجنس بازي ، اعتياد به مواد مخدر فحشاء .
ستوده (1376) در بحث از علل کجروي هاي اجتماعي و سه گونه نظريه و تبيين را مطرح مي سازد :(4)
1. تبيين زيست شناختي کجروي هاي اجتماعي 2. تبيين روان شناختي کجروي هاي اجتماعي 3. تبيين جامعه شناختي کجروي هاي اجتماعي . نويسنده فوق در مورد سه تبيين فوق ، اينگونه اظهار نظر مي کند : برخي از آسيب شناسان اجتماعي بر اين باورند که عوامل زيست شناختي مانند نقص جسماني و وضعيت خاص ژنتيکي را بايد علت کجروي اجتماعي دانست . بسياري از روان شناسان و روانکاوان علل رفتارهاي انحرافي را بر حسب شخصيت فرد کجرو توجيه و تبيين مي کنند و بر اين باورند که برخي از گونه هاي شخصيت ، بيشتر از گونه هاي ديگر گرايش به تبهکاري و ارتکاب جرم دارند . جامعه شناسان ريشه بسياري از کجروي هاي اجتماعي را در محيط و شرايط اجتماعي جستجو مي کنند و علل زيرساز بسياري از آنها را در خود جامعه مي دانند .
سليمي و داوري (1380) در مورد علل کجروي ، از نگرش زيستي و رواني ، نگرش هاي جامعه شناختي و نگرش روانشناختي اجتماعي سخن مي گويند . آنان در مورد نگرش هاي روان شناختي اجتماعي کجروي معتقدند : تبيين هاي روان شناختي اجتماعي ، پديده هاي انساني و اجتماعي را بر حسب ابعاد کنش متقابل موجود در درون موقعيت هاي اجتماعي تبيين مي کند . و به همين نحو ، ماهيت اين دست پديده ها را نيز چيزي فراتر از ابعاد همين کنش متقابل نمي داند ، و کجروي را پديده اي مي داند که در خلال فرآيندهاي کنش متقابل اجتماعي ، فرا گرفته مي شود . اين فراگيري نيز ناشي از فرآيندهايي مانند يادگيري شرطي ، تقويت ، مشاهده و الگو سازي و همچنين بر چسب اجتماعي است . (5)
اکبري (1381) علل بزهکاري را اين گونه بيان مي کند : 1. عوامل طبيعي و جغرافيايي 2. عوامل اجتماعي 3. عوامل اجتماعي ثانوي (مطبوعات ، راديو ، تلويزيون ، سينما و الکل) 4. عوامل اقتصادي 5. مهاجرت 6. عوامل خانوادگي (تبعيض ، خشونت ، لوس کردن و توجه بيش از حد والدين ، سن والدين ، عقب ماندگي خانوادگي ، از دست دادن والدين ، عدم حضور والدين در خانواده ، انحراف والدين ، بي سوادي ، بازداشتگاه ، تعداد افراد خانواده) 7. عوامل سياسي 8. ارزش هاي تربيت خانواده .(6)
وي ، عواملي را که موجب سرقت کودکان و نوجوانان مي شود بدين ترتيب بيان مي کند : الف . عوامل رواني - عاطفي (فقر عاطفي ، ناکامي ، حساسيت ، تجربه هاي دوران کودکي ، احساس ناامني ، پرخاشگري ، خودنمايي) و ب . عوامل اجتماعي - اقتصادي (فقر اقتصادي ، فقر فرهنگي ، نابرابري اجتماعي ، ناکامي ، زندگي در محله هاي جرم خيز ، خانواده هاي گسسته ، معاشرت با دوستان و همسالان ، بيکاري ، عدم تخصص ، مهاجرت) .(7)به اعتقاد کلارک (1987) بروز جرم بستگي به 1) محيط اوليه و تربيت شخص ، 2) وضعيت اجتماعي - اقتصادي فرد 3) شرايط موجود زندگي شخص ، 4) بحران ها و اتفافات زندگي فرد ، 5) عوامل شخصي و 6) عوامل موقعيتي دارد . 8
اکبري عوامل اعتياد به مواد مخدر را در شش دسته « اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي ، فرهنگي ، رواني و طبيعي » تقسيم بندي مي کند . (9)
کريم پور (1364) عوامل موثر در اعتياد را به صورت زير طبقه بندي مي نمايد :
1. علل نژادي ، توارثي و بيولوژيکي 2. علل جسمي 3.علل رواني 4. علل اجتماعي 5. علل فرهنگي 6. علل خانوادگي7 . علل شغلي 8 . علل اقتصادي 9. علل وجود سابقه اعتيادهاي قبلي .
کارگر (1379) ، عوامل موثر در اعتياد را اين گونه مطرح و طبقه بندي مي کند :
1. عوامل فردي شامل وراثت ، ارضاي حس کنجکاوي ، لذت طلبي و هوسراني ، فرار از موقعيت ناخوشايند ، عدم آگاهي نسبت به عواقب خطرناک اعتياد ، اضطراب ، افسردگي و احساس پوچي ، غفلت جواني ، تجرد و تاهل ، عشق خود بزرگ جلوه دهي ، ضعف ايمان مذهبي ، سود طلبي
2. عوامل اجتماعي و خانوادگي شامل معاشرت با دوستان ناباب ، مهاجرت از روستا به شهر ، ماشيننيزم ، از بين رفتن قبح و زشتي اعتياد ، سابقه اعتياد در خانواده ، آشفتگي و نابساماناني خانواده
3. عوامل اقتصادي شامل استعمارگران براي آلوده کردن نسل جوان و تسلط بر آنان .
کرباسي و وکيليان (1377) در مورد علت هاي اعتياد نوجوانان و جوانان معتقدند که صاحبنظران با استفاده از نظريه هاي مختلف چون (1) نظريه بيولوژيکي ، فيزيولوژيکي - (2) نظريه روان پويايي ، (3) نظريه يادگيري رفتاري - اجتماعي و (4) ديدگاه شناختي علل اعتياد ، را مطرح ساخته اند .
گيل و چيمن (1989) که علت ارتکاب عمل بزهکارانه اين است که فرد احساس پيوند قوي با جامعه را ندارد . (10) ستوده (1376) ، مهم ترين عوامل موثر در کجروي هاي اجتماعي را خانواده ، مدرسه ، گروه همسالان و وسايل ارتباطي جمعي معرفي مي کند .(11) سليمي و داوري بر اين نکته تاکيد مي ورزند که ميزان بزه ديدگي بر حسب تغيير متغيرهاي جمعيتي - اجتماعي تنوع مي پذيرد .(12)
دقت در مجموعه نظريات مذکور بيانگر اين است که مي توان « عوامل اجتماعي » را يکي از عوامل موثر بر انواع بزهکاريها و انحرافات قلمداد نمود و از اين منظر ، به بحث ، بررسي و پژوهش پرداخت هر کدام از مولفه هاي تشکيل دهنده عوامل اجتماعي را مورد تحقيق و تفحص قرار دارد .
کوئن در مورد تبيين هاي جامعه شناختي انحراف مي نويسد که :(13)
جامعه شناسان در تبيين علت هاي رفتار انحراف آميز بر حسب اجتماعي شدن ناقص ، رهيافت هاي گوناگوني را در پيش گرفته اند . برابر با يکي از اين رهيافتها ، فردي که درست اجتماعي نشده است ، هنجارهاي فرهنگي را در شخصيت خود عجين نمي سازد ، و براي همين نمي تواند ميان رفتار شايسته و رفتار ناشايسته تمايز گذارد . بنابر رهيافت دوم ، فرد منحرف نخست بايد منحرف شدن را ياد بگيرد . جامعه شناسان معتقدند که بسياري از صورت هاي رفتار انحراف آميز از شخصي به شخص ديگر انتقال مي يابند . اين فراگرد آموزشي نيز همان مکانيسم هاي فراگردهاي آموزشي ديگر را دارد . رهيافت سوم ، انحراف را نتيجه نارسائي هاي موجود در يک فرهنگ و ساختار اجتماعي يک جامعه مي داند . هر جامعه نه تنها هدف هاي فرهنگي تجويز شده اي دارد ، هر گاه اين وسايل در دسترس کسي گذاشته نشود ، احتمالاً شخص به رفتار انحراف آميز دست مي زند .
ادوين . اچ ساترلند نظريه اي را در اين زمينه مطرح ساخته است که با رهيافت دوم همسان است . ساترلند مي گويد : براي آن که شخصي تبهکار گردد ، نخست بايد بگيرد که چگونه تبهکار شود . وي سپس ادامه مي دهد که اين يادگيري در نتيجه کنش متقابل اجتماعي فرد با ديگران حاصل مي شود . بيشتر افراد يا گروه هاي غير منحرف . ساترلند ارتباط متقابل با اين گروه ها را بر حسب بسامد ، اولويت ، دوام و شدت اندازه گيري کرد . هر چه سطح تماس فرد با افراد يا گروه هاي منحرف برحسب اين چهار متغيير بالاتر باشد ، احتمال رفتار انحراف آميز شخص نيز بيشتر مي شود. برعکس ، اگر سطح تماس فرد با افراد يا گروه هاي غير منحرف ، باز هم برحسب اين چهار متغير ، بيشتر باشد ، احتمال رفتار غير انحراف آميز شخص نيز بيشتر مي شود .
از سوي ديگر ، تاثير گروه همسالان در دوره بلوغ به اوج مي رسد ؛ يعني دوره اي که اين گروه سني طبق سليقه ها ، نحوه پوشش ، اصطلاحات ، نهادها ، ارزش ها و قهرمانان خود آماده شکل بخشيدن به يک خرده فرهنگ متمايز مي باشد ، گروه همسالان از طريق اعطاي پاداش يا انتقاد و تحريم ، در قبال همنوايي يا ناهمنوايي اعضا با هنجارهاي گروه ، تاثير بسيار نيرومندي را بر رفتار و شخصيت اجتماعي آنان اعمال مي کنند .(14)
سليمي و داوري در مورد نقش همنشينان بزهکار مي گويند .(15)
احتمال بزهديدگي افرادي که رابطه ء شخصي ، اجتماعي يا شغلي نزديکي با بزهکاران و مجرمان بالقوه دارند ، بيش از افرادي است که اين ارتباط را ندارند . احتمال کنش متقابل اجتماعي افرادي که در ويژگي هاي جمعيتي - اجتماعي با مجرمان بالقوه اشتراک دارند ، با اين دسته از مجرومان بيشتر است . همين امر نيز سب مي شود که احتمال بزهديدگي اين افراد ، به دست آن مجرمان ، فزوني يابد .
کر ، نلسون و لامبرت(16) بيان مي کند نوجوانان تعداد زيادي ا ز موادي را که استعمال مي کنند ، از دوستان و همسالان خود به دست مي آورند . در گروه هاي نزديک ، به نظير دسته ها و خوابگاه ها ، مصرف مواد مخدر به مراتب بيشتر از کل جمعيت دانش آموزان در يک سن مخصوص مي باشد . عوامل اجتماعي اوليه اي که از سوي انجمن ملي معتادان (1983) ، به عنوان فشار گروه بر نوجوانان عنوان شده اند ، عبارتند از : رقابت ، فرار و فشار . افرادي مانند لويت 17 و ديگران ، (1984) اين مطلب را به صورت قوي تري عنوان کرده اند : استعمال و مصرف مواد از هر نوع ، مستقيماً با برخوردهاي گروهي با دوستان ، در رابطه است . در گروه هاي بزرگتر ، چنين الگويي به موقعيت هاي اجتماعي ، فرهنگي وابسته است . که در مناطق انبوه شهري ، مصرف کنندگان و غير مصرف کنندگان مواد ممکن است به عنوان دوستاني آزاد مخلوط باشند ، بدن اينکه عادات خود را به ديگران انتقال دهند . از آنجا که نوجوانان در حالت گروهي انگيزه هاي کنترل کمتري دارند ، استعمال مواد ممکن است به رفتارهاي ضد اجتماعي و رفتاري هاي خطرناک (مانند پرخاشگري ، پز دادن هاي خطرناک ، دزدي ، و بازي هاي جنسي) منجر شود . بديهي است که چنين رفتارهايي تنش ، افسردگي و از خود بيگانگي بيشتري را به وجود مي آورند .
بر اين اساس ، مي توان گفت : با اينکه مدرسه تاثير اساسي در رشد شخصيت نوجوانان بازي مي کنند ، اما گاه مشاهده مي گردد که خوب محيط مدرسه و آموزشگاه جرم زا بوده و شرايط مناسب را براي ارتکاب جرم فراهم مي کند . در کشور فرانسه تعداد بزهکاري در محيط کار و مدرسه در سال 1959 ، 50/90 درصد جرايم را تشکيل مي داده است . طبق بررسي هايي که براي اولين بار در تهران از سال 48 تا 52 در کانون اصلاح و تربيت انجام گرفت نيز تعداد مرتکبين تقريباً در همين حدود بوده است .(18)
اگر چه تاثير گروه همسالان در تصميمات نوجوانان و جوانان مبني بر استفاده از مواد مخدر مهم است ، اما کساني که داراي احساس بالاي شايستگي و اثر بخشي در خود مي باشند ، کمتر بوسيله همسالان خود تحت تاثير قرار مي گيرند . (19) انحرافاتي که عمدتاً جنبه ژنتيکي دارند و از سنين قبل از نوجواني - يعني از دوران کودکي - خود را به اشکال گوناگون نشان مي دهند ، عموماً در دوران بزرگسالي هم ادامه مي يابند . معمولاً افراد مبتلا به چنين انحرافاتي ، در گروه همسالان خود هم حالتي خصمانه دارند . چنين امري چهره اي نامحبوب در بين همسالان از آنان مي سازد . همچنين موجب ايجاد مشکلاتي براي آنان در مدرسه مي گردد . چنين منحرفيني معمولاً مربوط به خانواده هاي غير سازمان يافته با والديني بي توجه و خصومت آميز مي باشند .(20)
نوع دوم انحرافات ، که معمولاً همزمان با شروع سن نوجواني آغاز مي گردند ، عمدتاً جنبه محيطي دارند . يعني کساني که تحت تاثير محيطي شکل مي گيرند و ايجاد مي شوند. چنين منحرفيني هنجارها و استانداردهاي جامعه را فرا گرفته اند از اين رو ، به مراتب بهتر از منحرفين گروه اول اجتماعي شده و يا از جامعه پذيري برخوردار گرديده اند . داشتن گروه همسالان براي اين دسته امري ضروري است .(21) اين افراد نياز دارند که در بين همسالان خود از محبوبيت برخوردار باشند . معمولاً فعاليت هاي انحرافي آنان در بين گروه همسالان رخ مي دهد . از اين رو ، چنين کجرفتاري هايي اغلب با ميزان فشار گروهي اعمال شده مطابقت دارند . چنين نوجواناني مربوط به خانواده هايي هستند که والدينشان به دقت از آنان مراقبت نمي کنند . چنين رابطه اي فرزند را در معرض پذيرش فشار گروه همسالان آسيب پذيرتر مي سازد .(22)
گروه هاي فرعي که از پذيرش اجتماعي نسبت به هم برخوردار گرديده اند ، مي تواند . مشتمل بر نوجوانان و جواناني باشد . که با يک گروه فرعي منحرف مرتبط هستند و ارزش هاي آن گروه فرعي را پذيرفته اند . چنين طبقه اي ممکن است داراي چنين خصوصياتي باشد : 1. داراي رفقا و شرکائي هستند . 2. با همراهي و مشارکت ديگران دست به سرقت مي زنند . 3. به يک دسته و جمعيت خاص تعلق دارند . 4. از منزل و مدرسه فرار مي کنند . افراد متعلق به چنين گروه هايي ، کمترين مشکل را در ارتباط با همسالان و هم گروه هاي خود دارند .(23)
مصرف دارو و مواد غير مجاز نيز عموماً مرتبط با چنين دسته ها و گروه هايي است . بسياري از افراد آن گروه ها ، با خريد و فروش چنين داروها و مواد ساير فعاليت هاي خود را ادامه مي دهند . (24) فشار گروهي ، يکي از دلائل مصرف داروهاي غير مجاز توسط نوجوانان است . مصرف چنين داروهايي عمدتاً در نوجوانان ديده مي شود . آنان به چندين علت دست به چنين مصرفي مي زنند .
مارکويتز(25)(2003) نيز اظهار مي دارد ، نوجواناني که چنين داروهايي را مصرف مي کنند ، بيشتر محتمل است که دوستاني داشته باشند که آنان نيز از چنين داروهايي مصرف نمايند ؛ زيرا اولاً ، تحت تاثير دوستان خود قرار مي گيرند و ثانياً ، ممکن است بوسيله مصرف داروي غير مجاز خود گروه مشابه خود را پيدا کنند .(26) از اين رو ، به اعتقاد وار (1993) دوستان بيشترين نقش را در انحراف و کجرفتاري ايفا مي کنند . و بار تولاس(27)(1993) نيز گروه هاي منفي و منحرف همسالان را به عنوان سوء مصرف مواد و تعارض در خانواده ، يکي از پيش بيني کننده هاي انحراف نوجوانان معرفي مي کند . دمبو(28)، شميدلر(29)ويليام(30)و تکه (31)(1992) ارتباطات بين همسالان را از جمله عوامل سوق دهنده نوجوانان به سوي مصرف ماري جوانا معرفي مي کند . بنابراين ؛ بيهوده نيست که هاني (32) و زيمبارد(33)(1998) بيان مي کنند که حتي افراد خوب هم ممکن است تحت تاثير نيروها و فشارهاي موقعيتي ، واکنش هاي کجرفتارانه از خود نشان دهند . (34)
پينوشتها:
* استاد دانشگاه شهيد باهنر کرمان .
1 . بروس کوئن ، درآمدي به جامعه شناسي ، ترجمه محسن ثلاثي ، ص 160 .
2 . هدايت الله ستوده ، آسيب شناسي اجتماعي ، ص 149 .
3 . بروس کوئن ، در آمدي به جامعه شناسي ، ترجمه محسن ثلاثي ، ص 164 .
4 . هدايت الله ستوده ، همان ، ص 89 ، 105 ،122 .
5 . علي سليمي ، و محمد داوري ، جامعه شناسي کجروي ، زير نظر غلامرضا صديق اورعي ، ص 187 .
6 . ابوالقاسم اکبري ، مشکلات نوجواني و جواني ، ص 172 - 180 .
7 . همان ، ص 136 - 140 .
8 . منيژه کرباسي و منوچهر وکيليان ، مسائل نوجوانان و جوانان ، ص 135 - 136 .
9 . اکبري همان ، ص 238 - 239 .
10 . منيژه کرباسي و منوچهر وکيليان ، همان ، ص 149 .
11 . ر . ک : هدايت الله ستوده ، آسيب شناسي اجتماعي ، ص 138 .
12 .سليمي ، داودي ، همان ، ص 345 .
13 . بروس کوئن ، همان ، ص 146 .
14 . هدايت الله ستوده ، آسيب شناسي اجتماعي ، ص 44 .
15 . سليمي و داودي ، همان ، ص 343 - 342 .
16 .کرنکسون و لامبرت ترجمه جواديان ، 1380 ، ص 269 .
17 .Levitl
18 . منيژه کرباسي و منوچهر وکيليان ، همان ، ص 142
19.C.f.Davison ,G.C;Neale,J.M&Kring,A.M,Abnormal psychology,(ninth ed).England:John Wiley&Sons,Inc
20.C.f.Wicks-Nelson and Israel,Behavior disorders of childhood (3rd.ed).
21.C.f.Freyvogel,S.Which Adolescent,Cease Delinquent Behavior and Which continue!Adolescent Development at the Pennsylvania.
22.C.f.Ibid
23.C.f Wicks-Nelson and Israel,Behavior disorders of childhood(3rd.ed)
24.C.f Mehta,S.Substance Abuse In Adolescence.Adolescent Development at the pensylvania.
25.Markowits
26.C.f.Markwits,L.Who Is at Risk for substance Use?Development at the pensylvanic.
27.Bartollas
28.Dembo
29.Schmeidler
30.William
31.Wothke
32.Haney
33.Zimbardo
34.C.f.Shelters,K.Merijuana.Development at the Pensylvania.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}